درود دوستان؛ وقتتون بخیر. بسیار خرسندیم از همراهی شما با یکی دیگر از نوشته های ما در گروه مشاوره مدیریت آوین. در این مقاله قصد داریم تا در مورد ارزیابی کسب و کار، مزایای آن، روش اجرا، اهداف و نتایج ارزیابی جامع کسب و کار صحبت کنیم. با ما همراه باشید.
ارزیابی کسب و کار چیست؟
ارزیابی کسب و کار به معنای بررسی عملکرد از منظر مالی و عملیاتی مثل میزان بازگشت سرمایه، میزان تولید و فروش، سودآوری، هزینه های ثابت و متغیر و … و همچنین پیشران های عملکرد کسب و کار از جمله استراتژی، ساختار، سازماندهی، ارتباط با مشتری، فرهنگ سازمانی، منابع انسانی و … می باشد.
هدف اصلی ارزیابی کسب و کار، شناسایی نقاط ضعف و قوت سازمان، تحلیل عملکرد و بهبود کارایی و بهرهوری افراد، واحد ها و کلیت کسب و کار می باشد. در این فرآیند، معیارهای مختلفی برای سنجش کسب و کار در نظر گرفته می شود که شامل مواردی مانند رضایت و وفاداری مشتریان، بهره وری کارکنان، سودآوری، میزان موفقیت در بازار و امثال این ها است. برای انجام این فرآیند، از ابزارهای مختلفی همچون آنالیز داده ها، مشاهده، پرسشنامه، مصاحبه استفاده می شود. با ارزیابی منظم کسب و کار، می توان بهبود عملکرد و افزایش بازدهی مجموعه را تضمین کرد.
تفاوت ممیزی و ارزیابی کسب و کار؟
ارزیابی معادل کلمه (Assessment) , ممیزی معادل کلمه (Audit) می باشند. در بسیاری از متون فارسی متاسفانه این دو واژه به جای هم به کار رفته اند. در حالیکه تفاوت های مهمی دارند که اگر لحاظ نشود نمی توان براحتی مفهوم آن ها را درک کرد و مخاطب را گمراه خواهند کرد. ارزیابی کسب و کار به معنای بررسی کارایی و عملکرد یک کسب و کار در دوره های زمانی مختلف است. این ارزیابی شامل اندازه گیری عملکرد در قالب های مختلف مانند تولید، فروش، سودآوری و مدیریت منابع است. در فرآیند ارزیابی تلاش می شود تا نقاط قوت و ضعف کسب و کار شناسایی شده و راهحلهایی برای بهبود عملکرد ارائه شود.
از آن سو، ممیزی کسب و کار به معنای بررسی فرآیندها، سیستم ها و محصولات یک کسب و کار بر اساس یک استاندارد مشخص و تعریف شده می باشد. استانداردهایی مانند ایزو، مدیریت کیفیت و … که توسط سازمان یا اشخاصی تعریف شده اند و تقریبا برای همه ی کسب و کارها یک نسخه واحد دارند. این استانداردها نمی توانند شرایط خاص هر کسب و کار را لحاظ کنند بلکه راه حل هایی عمومی برای تمام آن ها ارائه می کنند که البته در بازارهای پیچیده و متغیر کنونی یک راه حل ثابت نمی تواند برای همه مناسب باشد. شاید به همین دلیل است که در دههی حاضر، رونق استانداردهای کلی از بین رفته و کسب و کارها بدنبال ارزیابی خود بر اساس داراییها، منابع، رقبا و بازار خود می باشند.
چالش های ارزیابی کسب و کار کدامند؟
مدیران در هنگام ارزیابی کسب و کار با چالش های زیادی روبرو خواهند شد که غلبه بر آن ها نیازمند تسلط بر مفاهیم مدیریت کسب و کار و همچنین شناخت عمیق از مشتریان و بازار مورد رقابت می باشد. چند مورد از این چالش ها عبارتند از:
معیارهای ارزیابی: انتخاب معیارهای مناسب برای ارزیابی کسب و کار، به ویژه در مواردی که به طور مستقیم با درآمد و سودآوری کسب و کار ارتباط دارد چالش بزرگی است. باید بین صدها معیار، چند معیار مناسب را انتخاب کرد که کسب و کار با موفقیت در این معیارها، عملکرد کلی مناسبی داشته باشد. نمی توان براحتی کسب و کار را بر اساس هر معیاری ارزیابی کرد چرا که باید پویایی بازار و موقعیت آینده کسب و کار را نیز لحاظ کرد. گاه کسب و کارهایی که فروش بالایی داشته اند در آینده دچار مشکلات بزرگی شده اند. بنابراین شاخص های مالی به تنهایی نمی تواند موقعیت یک کسب و کار را تعیین کند.
دسترسی به اطلاعات: برخی از معیارهای ارزیابی برای اینکه به دقت و بوسیلهی داده های دقیق و جامع قابل استناد باشند، به اطلاعات مناسبی نیاز دارند که گاه کسب و کار آن ها را جمع آوری نمی کرده یا امکان دسترسی به آن ها برای ارزیاب وجود ندارد.
پویایی بازار: بازار تحت تاثیر نیروهای مختلف، با سرعت بالایی تغییر می کند. از جمله تغییرات می توان به قیمت ها، شایستگی ها، محصولات نوآورانه، شیوه های مدرن رقابت و … اشاره کرد. با توجه به موارد مذکور یک برنامه ارزیابی موفق نیز باید با این تغییرات تطابق داشته باشد.
امنیت داده ها: اطلاعات مالی و عملیاتی یک کسب و کار مانند قیمت تامین، حاشیه سود، بودجه قسمت های مختلف و … نسبتا حساس و مهم هستند و در نتیجه نیاز است تا به صورت امن ذخیرهو نگهداری شوند که این کار، در برخی موارد نیازمند استفاده از سیستم های امنیتی پیشرفته و با هزینه هنگفت است.
مقاومت پرسنل: افراد و پرسنل کسب و کار در ابتدا نسبت به برنامه های ارزیابی ذهنیت مثبتی نخواهند داشت و ارزیاب باید ذهنیت منفی این افراد را تغییر دهد تا ارزیابی تاثیر منفی بر عملکرد افراد سازمان نداشته باشد.
مراحل ارزیابی کسب و کار شامل چه مواردیست؟
شناسایی موقعیت: در ابتدا، باید موقعیتی را که کسب و کار در آن قرار دارد مشخص کرد. به این شکل که آیا محصول و خدماتی که ارائه می شود توانسته جایگاه رقابتی خاص خود را در بازار بدست آورد؟ تقاضا برای محصولات شرکت چگونه است؟ فرآیندهای مجموعه بدرستی تعریف شده اند و آیا برنامه ی مناسبی برای اجرای آن ها وجود دارد؟ عملکرد افراد، واحدها و سازمان به صورت کلی در وضعیت مناسبی قرار دارد؟
تحلیل بازار و رقبا: پس از شناخت موقعیت، تهدیدها و فرصت های موجود در بازار مورد نظر بررسی می شود. عملکرد رقبا را در حوزه های مختلف تحلیل می شود و با عملکرد کسب و کار مورد نظر مقایسه گردد. جایگاه های موجود در بازار و شیوه ی گرفتن این موقعیت ها توسط رقبا را استخراج می شود.
بررسی منابع: در این مرحله، منابع در دسترس برای ارتقا کسب و کار بررسی می شود. این می تواند شامل سرمایه مالی، منابع انسانی، تکنولوژی و دیگر شایستگی ها و قابلیت های کلیدی مشابه باشد.
تعیین مشتریان: در این مرحله، تمامی مشتریان بازار را در گروه های همگون بخش بندی می شوند و خواسته های آن ها استخراج می گردد. نقاط قوت و ضعف کسب و کار را برای ارتباط با هر گروه باید تعیین شود و روش های جذب آن ها به منظور انتخاب بهترین بخش های مشتریان برای کسب و کار بررسی می شود.
تحلیل فنی: در این مرحله، محصول و خدمات کسب و کار به طور دقیق بررسی می شود. این کار شامل توضیحات پیرامون برنامه ریزی تولید، نیازهای فنی و تجهیزات مورد نیاز برای بهینه سازی تولید است.
تحلیل برنامه های مالی: در اینجا، برنامه های مالی از جمله سود و زیان، درآمدها، فروش، هزینه ها و دوره بازگشت سرمایه بررسی می شود.
ارزیابی فرصت های بازاریابی: در این مرحله، موضوعاتی از جمله روش های بازاریابی و ارتباطی، استراتژی های قیمت گذاری، ارزش ادراک شده مشتری و شیوه های بهبود تعامل با مشتریان بررسی می شود.
ارائه نتایج: در مرجله آخر، با بررسی تمام موارد مذکور، نقاط قوت و ضعف کسب و کار در زمینه های مختلف تعیین می شود و با نگاهی به فرصت های موجود در بازار پیشنهادهایی مشخص برای بهبود عملکرد سازمان ارائه می شود.
ارزیابی کسب و کار چه فوائدی دارد؟
ارزیابی کسب و کار یک فرایند سنجش عملکرد کسب و کار و تعیین میزان پیشرفت و میزان موفقیت آن است. برخی از فواید ارزیابی کسب و کار شامل موارد زیر است:
شناسایی نقاط قوت و ضعف: با ارزیابی کسب و کار، نقاط قوت و ضعف آن در مشخص می شوند. با شناخت نقاط ضعف، شرکت می تواند اقداماتی را برای بهبود موفقیت خود اتخاذ کند. این نقاط ضعف در صورتی که برطرف نشوند باعث شکست کسب و کار در آینده شوند. مدیران درگیر اقدامات روزمره می شوند و فراموش می کنند که گاهی باید از کمی دورتر به کسب و کار نگاهی بیندازند تا بتوانند مسیر کلی آن را بررسی کنند.
تعیین خط مشی های بهینه: با ارزیابی کسب و کار، شرکت می تواند خط مشی های بهینه برای موفقیت بیشتر را مشخص کند. این شامل تغییرات در محصولات و خدمات، تغییرات در فرآیندها و روش های کاری، و سایر عوامل ایجاد بازدهی بیشتر در کسب و کار می باشند.
افزایش بازدهی: با انجام ارزیابی کسب و کار، شرکت می تواند بازدهی خود را افزایش دهد. با ابزارهای ارزیابی بهتری می توان به مدیریت بیشتری از تلاش های کارکنان اعتماد کرد و روند موفقیت را تسریع کرد.
پیدا کردن فرصت های جدید: ارزیابی کسب و کار در صورتی که با دقت و با توجه به جزئیات انجام شود، می تواند به شناسایی فرصت های جدید و درآمدزایی موفق کمک کند.
رشد پایدار کسب و کار: با وجود اینکه ارزیابی کسب و کار نتایج خاصی را در یک بازه زمانی خاص می دهد، اما با تکرار بررسی آن، با فعالیت های کوچک، استراتژی های کسب و کار را برای رشد پایدار بهبود خواهد بخشید.
در پایان ذکر این نکته خالی از فایده نیست که ارزیابی منظم کسب و کار، ارزشی بیش از هزینه هایش برای کسب و کار ایجاد خواهد کرد. ارزیابی دقیق می تواند خطاهای ذهنی مدیران را معین کند و تهدیدهای پیش روی سازمان را زودتر از آنکه دیر شود برای مدیران مجموعه مشخص کند.
روز و شبتون خوش، موفق باشید.